اهلی شیرازی_سحر حلالسحر حلال (فهرست)

سحر حلال شمارۀ 15 : آغاز داستان

1. ساقی از الطاف تو می بر کف است

2. وز تف دل دجله خون در کف است

3. میبرد آب دل ریشم خمار

4. مرهم ریشم نه و پیشم خم آر

5. میدهد این غمزده کامش شراب

6. می همه خیر تن و نامش شر آب

7. شیره تا کم ده و بین شورها

8. تا همه شیرین کنم این شورها

9. حرف من از وادی رونق شنو

10. تا کند این بادیه رو نقش نو

11. خوانده ام از دفتر صاحبدلان

12. گوش کن ای دلبر صاحبدل آن

13. قصه شاهنشهی از حد زنگ

14. تیغ وی از خون همه در حد زنگ

15. کی لقب از خانه و کوی کیان

16. بنده نار او شده خوی کی آن

17. ملک خود آراسته از جاه خویش

18. واقف بیگانه و آگاه خویش

19. لشگر او تاخته در کار زار

20. دشمن خود ساخته در کارزار

21. زر بر او خاک در از پایمال

22. سوده بر افلاک سر از پای مال

23. آمده زان سیم و زر آتش پرست

24. آفت پروانه در آتش پرست

25. آنشه سنگین دل بی باک زاد

26. گوهری از فطرت خود پاک زاد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گفتا چراست خالی گفتم ز بیم رهزن
* گفتا که کیست رهزن گفتم که این ملامت
شعر کامل
مولوی
* داد در ایام خامی میوه خود را به باد
* نخل پرباری که از دیوار بستان سر کشید
شعر کامل
صائب تبریزی
* بيماریِ مرا نتواند کسی علاج
* خیز ای طبیب چند مرا دردسر دهی
شعر کامل
جامی