نظیری نیشابوری

اصل وى را از جوین مى‌دانند. اهل نیشابور بود. او از ابتداى جوانى به كسب علم و ادب پرداخت و به شاعرى روى آورد و زبان عربى را نزد شیخ غوثى مندوى، مؤلف «گلزار ادب» آموخت و حدیث و تفسیر را از مولانا حسین جوهرى فراگرفت.

وى به شغل بازرگانى مى‌ پرداخت و از همان جوانى به قصد تجارت از خراسان بیرون آمد. در 992 ق به كاشان رفت و در آنجا با بزرگان همچون تقى‌ الدین اوحدى، مولانا حاتم، فهمى و مقصود خرده آشنا شد و در مجالس مشاعره آنها شركت كرد. به عراق و آذربایجان نیز سفر نمود.

وى سپس به هند رفت و در آگره به خدمت میرزا عبدالرحیم خان، خان خانان (م 1063 ق) پیوست و در ملازمت او قرار گرفت و به مدحش پرداخت. بعد از این تاریخ با معرفى خان خانان به دربار اكبرشاه راه یافت و مداح او شد. در 1001 ق از هند قصیده ‌اى براى صاحب «خلاصة الاشعار» و بعدها دیوان شعر را نیز كه مشتمل بر اقسام شعر نزدیك به چهار هزار بیت بود، براى وى فرستاد.

در 1002 ق به مكه معظمه مشرف شد و در بازگشت به احمدآباد گجرات رفت و در آنجا ساكن گردید. وى در زمان سكونت در گجرات به مدح شاهزاده مراد پرداخت. بعد از اكبرشاه به دربار جهانگیرشاه (1037-1014 ق) رفت. نظیرى در مدت زندگى خود هیچ‌گاه از دو پیشه اصلى خود، بازرگانى و مدیحه‌سرایى فارغ نشد.

او بر مذهب دوازده امامى بود. او با ثنایى مشهدى و شكیبى اصفهانى دوستى داشت و با امین احمد رازى معاصر بود و شاعرانى چون ظهورى، ملك قمى و عرفى با وى نزاع داشتند. وى در احمدآباد گجرات درگذشت و در محله‌ى تاجپوره‌ى آنجا به خاك سپرده شد. بنا به آورده‌ى مؤلف «تاریخ ادبیات در ایران» با توجه به ماده تاریخ‌هایى كه در زمینه فوت نظیرى گفته شده است، 1021 ق سندیت بیشترى دارد.

ابیات برگزیده

* موش با جاروب در سوراخ نتوانست رفت
* خواجه با چندین علایق چون به حق واصل شود؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید
* وظیفه گر برسد مصرفش گل است و نبید
شعر کامل
حافظ
* کنون دل بستگی غنچه با گل، کی نهان ماند؟
* که هرچ اندر دل غنچه ست سوسن بر زبان دارد
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی