امیر معزی_دیوانقصیده ها (فهرست)

شمارهٔ 404

1. ای ساقی نو آیین پیش آر جام زرین

2. می ده به دست سلطان بر یاد فتح غزنین

3. گر چیره شد سلیمان یک چند بر شیاطین

4. امروز شاه سنجر شد چیره بر سلاطین

5. پیلان شدند خسته خصمان شدند غمگین

6. خصمان ز درد و حسرت پیلان به تیغ و زوبین

7. درهم شدند لشکر برهم زدند همگین

8. آن تاج‌های زرین و آن تخت‌های سیمین

9. دشمن به کوه و صحرا مسکن گرفت مسکین

10. از خار کرد بستر وز خاک کرد بالین

11. شد ملک حون ترازو فرمان شاه‌ ساهین

12. شد خصم چون‌کبوتر شمشیر شاه‌ شاهین

13. از سروران ماضی از خسروان پیشین

14. در هند و زابلستان فتحی‌ که‌ کرد چونین

15. تا کی زکار خسرو وز روزگار شیرین

16. وز سرگذشت بیژن وز داستان گرگین

17. چون هست فتح سلطان تاریخ دولت و دین

18. اخبار او همی خوان واثار او همی بین

19. فتحش رسید امسال از هند تا در چین

20. عدلش رسد دگر سال از روم تا فلسطین

21. از ما ثناست او را وز کردگار تلقین

22. وز ما دعاست او را وز روزگار آمین

23. بادا همیشه خرم برکف شراب نوشین

24. گاهی به مرو شهجان‌ گاهی به بلخ بامین


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* طوطی از خاموشی آیینه می آید به حرف
* مهر خاموشی به لب زن تا به دل گویا شوی
شعر کامل
صائب تبریزی
* دل رنجور من از سینه هر دم می رود سویی
* ز بستر می گریزد طفل بیماری که من دارم
شعر کامل
رهی معیری
* از حجاب حسن شرم آلوده لیلی هنوز
* بید مجنون سر به زیر انداختن بار آورد
شعر کامل
صائب تبریزی