امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1021

1. هوای بوستان خوش گشت و باده لطف جان دارد

2. کنون هر کس که جان دارد، هوای بوستان دارد

3. سحرگه بکر غنچه ها باده ها خورده ست در پرده

4. همه سرخی رو بدهد گواهی، گر نهان دارد

5. کنون دل بستگی غنچه با گل، کی نهان ماند؟

6. که هرچ اندر دل غنچه ست سوسن بر زبان دارد

7. ازان هر لحظه بینی تازه تر داغ دل لاله

8. که بلبل روز تا شب ناله های عاشقان دارد

9. رها کن تا ترا بینم، گرم جان می رود، گو رو

10. که مشغول جمالت کی سر تشویش جان دارد؟

11. زمان مستی ست، اکنون توبه از توبه بکن خسرو

12. به کار امروز ساقی و می چون ارغوان دارد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شیرینی لب تو چه گویم که وصف آن
* گر بر زبان خامه رود نی شکر شود
شعر کامل
کمال خجندی
* آدمی مخفیست در زیر زبان
* این زبان پرده‌ست بر درگاه جان
شعر کامل
مولوی
* وگر طلب کند انعامی از شما حافظ
* حوالتش به لب یار دلنواز کنید
شعر کامل
حافظ