امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 116

1. چه آفت ست نمی دانم این به زیر نقاب

2. که تا نمود نمود آنچه، سینه گشت خراب

3. تو رخ بپوشی که از هفت پرده بنماید

4. چو آفتاب فروزنده از چهارنقاب

5. تو زلف را ز کله بشکنی عجب نبود

6. که دل به لنگر خورشید پروره به نقاب

7. مرا از ابروی تو شبه حسی رود به نماز

8. که سجده می کنیم و صورت ماست در محراب

9. تو می کشی و کسی را که می شود بیهوش

10. ذبیحه را چه خبر تا چه می کند قصاب

11. مرا که سوخته گشتم ز آفتاب رخت

12. ازان لب ار بتوانی، به شربتی دریاب

13. ولی سوال مرا در جواب می لنگی

14. مر که در شکر آلوده گشت پای دناب

15. شتاب می کندم عمر در فراق مکوش

16. ترا که از پس عمری بدیده ام مشتاب

17. چه سحرها که به مدح تو کرده ام پیدا

18. که خسرو اسفنم خوانده ای اولوالالباب


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بساط عمر مرا گو فرونورد زمانه
* که من حکایت دیدار دوست درننوردم
شعر کامل
سعدی
* به گوش هوش نیوش از من و به عشرت کوش
* که این سخن سحر از هاتفم به گوش آمد
شعر کامل
حافظ
* گذر از دست رقیبان نتوان کرد به کویت
* مگر آن وقت که در سایه زنهار تو باشم
شعر کامل
سعدی