امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1246

1. خراش سینه خود با یکی خونخوار می گویم

2. حساب عمر می دانم که غم با یار می گویم

3. فراهم کی شود ریش دلم زینسان که من هر دم؟

4. حدیث آن نمک پیش دل افگار می گویم

5. به جانان گفته ام ناگه نخواهد رفت جان، یارب

6. نمی دانم چه نام است این که من هر بار می گویم

7. درون خویش خالی می کنم زان زنده می مانم

8. که ذکرت شب و روز پیش در و دیوار می گویم

9. چو مجنون در بیابان غمم دور از رخ لیلی

10. که درد خویشتن با پشته های خار می گویم

11. زبانم تیشه فرهاد شد بهر دل سنگین

12. ز بس کافسانه شیرین خود بسیار می گویم

13. من از سر زنده گردم گر تو با من یک سخن گویی

14. تو می دانی نگویی، لیک من گفتار می گویم

15. اگر با من ز بد گفتن خوشی، ای من فدای تو

16. تو بد می کن که من بهر تو استغفار می گویم

17. رقیبا، بر حقی، گر باورت ناید غم خسرو

18. که من تیمار بلبل پیش بوتیمار می گویم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بخت جوان یار ما دادن جان کار ما
* قافله سالار ما فخر جهان مصطفاست
شعر کامل
مولوی
* سر به آزادگی از خلق برآرم چون سرو
* گر دهد دست که دامن ز جهان درچینم
شعر کامل
حافظ
* شبی که سرو تو شمع مزار من گردد
* چو گردباد به گردت غبار من گردد
شعر کامل
حزین لاهیجی