امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1272

1. گمراه شدم، ره سوی جانان ز که پرسم؟

2. وز هجر بمردم، خبر جان ز که پرسم؟

3. از سرزنش مرده دلان جان به لب آمد

4. داروی دل زار پریشان ز که پرسم؟

5. خواب اجلم در سر و من مست خیالت

6. تعبیر چنین خواب پریشان ز که پرسم؟

7. کشت آن لب سر سبز مرا، گو ز من او را

8. کای خضر، ره چشمه حیوان ز که پرسم؟

9. ای رایت حسن تو روان کشتن عشاق

10. در آدمیان فتوی قربان ز که پرسم؟

11. یک درد تو گردد دو، گرم زانکه نپرسی

12. این درد که را گویم و درمان ز که پرسم؟

13. برد از دل من نقش بتان سحر دو چشمت

14. سحری که تو از دل بروی آن ز که پرسم؟

15. خواهم که کشم پیش دو بادام تو خود را

16. سلطان دو به یک مرتبه، فرمان ز که پرسم؟

17. دادند نشان دل خسرو سوی چشمت

18. مست است چو آن نرگس فتان، ز که پرسم؟


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دوای عشق گویند از سفر خیزد چه دانستم
* که در دل مهر آن مه خواهد افزون شد به هر منزل
شعر کامل
جامی
* سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت
* آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت
شعر کامل
حافظ
* عشق سعدی نه حدیثیست که پنهان ماند
* داستانیست که بر هر سر بازاری هست
شعر کامل
سعدی