امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1317

1. یک شب اگر من دور از آن گیسوی در هم اوفتم

2. بالین سودا زیر سر بر بستر غم اوفتم

3. چون در نگیرد سوز من با شمع رویش، دل ازان

4. رو سوی دیوار آورم، در شب به ماتم اوفتم

5. دامن چو صبح از مهر او زینسان که در خون می کشم

6. هر لحظه در صد موج خون زین چشم پر نم اوفتم

7. چون نقطه پیش خط نهد از خاک گندم گون رخش

8. زان دانه درد از بلا روزی چو آدم اوفتم

9. هر سو به جست و جوی او چون آب می گردم روان

10. در پای آن سرو سهی هر جا که یابم، اوفتم

11. با غمزه گو تا زان کمان تیری زند بر جان من

12. باشد به فتراک تو زان ابروی پر خم اوفتم

13. خواهم چو خسرو یک شبی افتم بدان مه در دچار

14. بسیار می خواهم، ولی از بخت بد کم اوفتم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از ترکتاز عشق کسی جان نمی برد
* این سیل بر خرابه وآبادمی زند
شعر کامل
صائب تبریزی
* بیگناهی کم گناهی نیست در دیوان عشق
* یوسف از دامان پاک خود به زندان می شود
شعر کامل
صائب تبریزی
* مگر خدا ز رقیبان تو را جدا بکند
* عجب خیال خوشی کرده‌ام، خدا بکند
شعر کامل
فروغی بسطامی