امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1413

1. فریاد از این جفا که من از یار می کشم

2. اندک همی شمارم و بسیار می کشم

3. خاکم که کوب می خورم و پست می شوم

4. مورم که رنج می برم و بار می کشم

5. گر از جفای او دلم افگار می شود

6. بازش هم اندرین دل افگار می کشم

7. همسایه می بسوزد و فریاد می کند

8. زان ناله ها که من پس دیوار می کشم

9. بر یار هم جفا بود، ار گویمش به روی

10. جوری که من ز یار جفا کار می کشم

11. در ذکر او چه منع ز فریاد، آخرش

12. پیکانست کز جگر، نه ز پا، خار می کشم

13. روشن چو روز گشت در آفاق سوز من

14. این شعله کز جگر به شب تار می کشم

15. خسرو خراب گشته و جان هم شده خراب

16. کز دیده باده های چو گلنار می کشم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز شیرینی عتاب او شکرخندست پنداری
* زبان در کام او بادام در قندست پنداری
شعر کامل
صائب تبریزی
* سطوت از کوه ستانند و بکاهی بخشند
* کلهٔ جم به گدای سر راهی بخشند
شعر کامل
اقبال لاهوری
* صبا به تهنیت پیر می فروش آمد
* که موسم طرب و عیش و ناز و نوش آمد
شعر کامل
حافظ