امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1455

1. اگر چه از تو دل خسته و غمین دارم

2. بدین خوشم که بتی چون تو نازنین دارم

3. برای آن که کشم پیش چشم بیمارت

4. متاع عافیت اینک در آستین دارم

5. به بند زلف تو زنجیر جان خود سازم

6. دل ستم زده را چند گه براین دارم

7. به وصل تو چه بیارم نمود گستاخی

8. که شحنه ای چو فراق تو در کمین دارم

9. به ناز بینی و بدخو شدی و هم بد نیست

10. که دلبری چو تو بدخوی و نازنین دارم

11. مرا اگر چه که بر دست غم فروخته ای

12. هنوز داغ غلامیت بر جبین دارم

13. اگر چه خسرو روی زمین شدم به سخن

14. هم از وفا سوی تو روی بر زمین دارم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بی همگان به سر شود بی‌تو به سر نمی‌شود
* داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی‌شود
شعر کامل
مولوی
* قلندران حقیقت به نیم جو نخرند
* قبای اطلس آن کس که از هنر عاریست
شعر کامل
حافظ
* خرقه زهد مرا آب خرابات ببرد
* خانه عقل مرا آتش میخانه بسوخت
شعر کامل
حافظ