امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1484

1. چو نام تو در نامه ای دیده ام

2. به نامت که بر دیده مالیده ام

3. به یاد زمین بوس در گاه تو

4. سراپای آن نامه بوسیده ام

5. ز نام تو آن نامه نامدار

6. سر بندگی برنپیچیده ام

7. جز این یک هنر نیست مکتوب را

8. وگر نیست، باری من این دیده ام

9. که آنها که در روی او خوانده ام

10. جوابی از او باز نشنیده ام

11. قلم چون سر یک زبانیش نیست

12. از آن ناتراشیده ببریده ام

13. ولی اینکه بنهاد سر بر خطم

14. از او راستی را پسندیده ام

15. زبانم چو یارای نطقش نماند

16. زبانی ز نی بر تراشیده ام

17. بیا، ای دبیر، ار نداری مداد

18. سیاهی برون آور از دیده ام

19. سخنهای بگزیده بنویس و گوی

20. که ای مونس و یار بگزیده ام !

21. چو زلف تو شوریده شد حال من

22. ببخشای بر حال شوریده ام

23. سیه کرده ام نامه از دود دل

24. سیه روتر از خاک کن دیده ام

25. چو خسرو در این رقعه از سوز دل

26. به نی آتش تیز پوشیده ام


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز فکر تفرقه بازآی تا شوی مجموع
* به حکم آن که چو شد اهرمن سروش آمد
شعر کامل
حافظ
* شوری از ناله مجنون به بیابان افتاد
* که دل از سینه لیلی ره صحرا برداشت
شعر کامل
صائب تبریزی
* ظالم به ظلم خویش گرفتار می شود
* از پیچ و تاب نیست رهایی کمند را
شعر کامل
صائب تبریزی