امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 15

1. جانم از آرام رفت، آرام جان من کجا

2. هجرم نشان فتنه شد، فتنه نشان من کجا

3. آمد بهار مشک دم، سنبل دمید و لاله هم

4. سبزه به صحرا زد قدم، سرو روان من کجا

5. از گریه ماندم پا به گل وز دوستان گشتم خجل

6. جان از جهان بگسست و دل، جان و جهان من کجا

7. در کار غم شد موریم، بی پرده شد مستوریم

8. تلخ است عیش از دوریم، شکرفشان من کجا

9. شخصم ضعیف و دیده تر، زان ریسمان و زین گهر

10. اینک مهیا شد کمر، لاغر میان من کجا

11. هر دم جگر، در سوز و تاب، از دیده ریزم خون ناب

12. اینک می و اینک کباب، آن میهمان من کجا

13. دل رفت در مهمان او گفت آن اویم آن او

14. گر هست این دل زان او، آخر از آن من کجا

15. من جور آن نامهربان دارم ز خاموشی نهان

16. اویم نیارد بر زبان کان بی زبان من کجا

17. جان است آن یار نکو، رفته دل خسرو در او

18. گر دل نرفته است این بگو، این گو که جان من کجا


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بر دست حنا بسته نهد پای بهر گام
* هر کس که تماشاگه او زیر چناریست
شعر کامل
فرخی سیستانی
* رباب و چنگ به بانگ بلند می‌گویند
* که گوش هوش به پیغام اهل راز کنید
شعر کامل
حافظ
* تا مگر یک نفسم بوی تو آرد دم صبح
* همه شب منتظر مرغ سحرخوان بودم
شعر کامل
سعدی