امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1513

1. وصیت می کنم، گر بشنود ابرو کمان من

2. پس از مردن نشان تیر سازد استخوان من

3. زبان اوست ترکی گوی و من ترکی نمی دانم

4. چه خوش بودی، اگر بودی زبانش در دهان من

5. به شکر نسبت لعل لب جان پرورش کردم

6. برون کن از پس سر، گر غلط کردم، زبان من

7. اگر با ما سخن گویی ز روی مرحمت، می گو

8. منم فرهاد سرگردان، تویی شیرین زبان من

9. چنان از عشق می سوزد تنم در زیر پیراهن

10. که از بیرون پیراهن نماید استخوان من

11. مراد خسرو بیدل بر آر و یک زمان بنشین

12. که رحمی بر دلت آید ز فریاد و فغان من


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین
* کاین اشارت ز جهان گذران ما را بس
شعر کامل
حافظ
* تا ترکش افلاک پر از تیر شهاب است
* ما بی سر و پایان همه نارنج نشانیم
شعر کامل
صائب تبریزی
* زدوده تیغها اندر کف ایشان چو نیلوفر
* شده نیلوفر از خون بداندیشان چو آذ‌ریون
شعر کامل
امیر معزی