امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 166

1. جفا کز وی برین جان زبون رفت

2. نگویم، گر چه از گفتن فزون رفت

3. هم اول روز کامد پیش چشمم

4. ز راه دیده در جانم درون رفت

5. نه من مرده نه زنده، زان که هر بار

6. که او آمد به دل جانم درون رفت

7. خطش آغاز شد، بیچاره جانم

8. نرفت از پیش این خواهد کنون رفت

9. دلم می گفت از او شب سرگذشتی

10. همه شب تا به روز از دیده خون رفت

11. همین دانم خبرگاه سحرگاه

12. ز بیهوشی نمی دانم که چون رفت

13. نشد از جادویی هم زان خسرو

14. همه عمرش به تعویذ و فسون رفت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هرگز حدیث زلف تو کوته نمی شود
* این گفت و گوی تا به قیامت مسلسل است
شعر کامل
جامی
* زمین شد به کردار دریای قیر
* همه موجش از خنجر و گرز و تیر
شعر کامل
فردوسی
* در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کان جا
* سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
شعر کامل
حافظ