امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 168

1. بیا، ای دیده شهری به سویت

2. جهانی گم شده در جستجویت

3. بلا و فتنه کار افزای چشمت

4. جفا و کینه دست افزار خویت

5. که باشد آیینه آه و هزار آه

6. که در آغوش گیرد نقش رویت

7. مبادا بگسلد یک مویت، ارچه

8. جهان آویخت در یک تار مویت

9. کنم از آب دیده لب نمازی

10. چو پای هر سگی بوسم به کویت

11. بده دل گر توانی بی دلی را

12. که خواهد داد جان در آرزویت

13. نیم عاشق چو من از بیم مردن

14. نبینم سیر در روی نکویت

15. چو زنبور سیه گرد سر گل

16. بگردم بر سرت بیخود ز بویت

17. ز حیرت باز خسرو مانده بیهوش

18. خموشی بودی اندر گفت و گویت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گر چه روزی تیره تر از شام غم باشد مرا
* در دل روشن صفای صبحدم باشد مرا
شعر کامل
رهی معیری
* اگر گل را خبر بودی همیشه سرخ و تر بودی
* ازیرا آفتی ناید حیات هوشیاری را
شعر کامل
مولوی
* ملامتگوی عاشق را چه گوید مردم دانا
* که حال غرقه در دریا نداند خفته بر ساحل
شعر کامل
سعدی