امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1717

1. ای غالیه گرد ماه سوده

2. آراسته شمع را زدوده

3. برداشته نسخه ای ز خورشید

4. آیینه که روی تو نموده

5. یک خنده ز لعل شکرینت

6. زنگار هزار دل زدوده

7. جان تازه شود ز گرد خنگت

8. کان خاک مفرحی ست سوده

9. هر روز به کوی تو جوانان

10. جان کاشته و جگر دروده

11. هر روز به دیدن رخ تو

12. جان داده و عمر تو فزوده

13. بیگانه شد آن کسی که بوده ست

14. وقتی به دل خراب بوده

15. هر شب دل من حدیث دردت

16. هم گفته و هم ز خود شنوده

17. کس در غم تو نداده پندم

18. جز آنکه غمی نیازموده

19. بسته به عطای او دل خویش

20. خسرو که میان خون غنوده


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز رشک زلف سیاه توخورد چندان خون
* که نافه هم به جوانی سفید شد مویش
شعر کامل
صائب تبریزی
* عاشقانی که جان یک دگرند
* همه در عشق همدگر میرند
شعر کامل
مولوی
* رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
* چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند
شعر کامل
حافظ