امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1757

1. مکش به ناز مرا، ای به ناز پرورده

2. مریز خون مسلمان به جرم ناکرده

3. مرا بکشت لب جان ستان تو، هر چند

4. مفرحی ست به آب حیات پرورده

5. ببخش قندی از آن لب که پیش از آن نامید

6. هم از خیال لبت وام کرده ام خورده

7. بترس از آنچه به شب یا به خواب کرده دراز

8. هزار کس به دعا دسبها برآورده

9. دریده پرده دل را فراق و جان ره یافت

10. هنوز چند کنم پیش مردمان پرده

11. بدان که من ز شبیخون هجر جان نبرم

12. چنین که صبر من آواره گشت در پرده

13. چه جای پند و نصیحت چو من ز دست شدم

14. چه سود نعل زر اکنون که لنگ شد زرده

15. برآر یک نفس، ای صبح تیره، روز امید

16. مگر سفید شود این شب سیه چرده

17. به سر چگونه برد راه خسرو مسکین

18. ضعیف موری و بار فراق صد مرده


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خلق خوش در نوبهار عافیت دارد مرا
* خاکساری در حصار عافیت دارد مرا
شعر کامل
صائب تبریزی
* مهربانی ز من آموز و گرم عمر نماند
* به سر تربت سعدی بطلب مهرگیا را
شعر کامل
سعدی
* از هر چه می‌رود سخن دوست خوشترست
* پیغام آشنا نفس روح پرورست
شعر کامل
سعدی