امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1875

1. ای باد صبحگاه به من نام او بگوی

2. خوناب غیرتم به لب جام او بگوی

3. جان بو که خوش برآیدم امروز پیش او

4. چیزی دگر مگوی، همین نام او بگوی

5. بستان دعای سوخته ای، وز لبش مرا

6. آلوده کرشمه دشنام او بگوی

7. یار است یا خیال؟ نمی دانم اینقدر

8. آن کیست در طواف بر آن بام او بگوی

9. شبها منم ز غمزه او غرق خون ناب

10. این ماجرا به نرگس خودکام او بگوی

11. پیغام داد کز سر تیغت سر افگنم

12. حاجت به تیغ نیست، به پیغام او بگوی

13. وامی ست جان خسرو از آن روی همچو مه

14. گر ممکن است بر رخ گلفام او بگوی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* در نامه نیز چند بگنجد حدیث عشق
* کوته کنیم که قصه ما کار دفترست
شعر کامل
سعدی
* ز عاشق می شود معشوق را نام و نشان پیدا
* ثمر نیکو نیاید تا نگردد باغبان پیدا
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* مرغ پرنده اگر در قفسی پیر شود
* همچنان طبع فرامش نکند پروازش
شعر کامل
سعدی