امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1924

1. صبا زلف ترا گر دم ندادی

2. گره بر کار من محکم ندادی

3. ور از درد دل ما بودی آگاه

4. مشاطه گیسویت را خم ندادی

5. وگر در عقل گنجیدی خیالش

6. ورق بر دست نامحرم ندادی

7. حکیم ار عشق دانستی، خرد را

8. نشان سوی بنی آدم ندادی

9. وگر عاشق به دست خویش بودی

10. عنان دل به دست غم ندادی

11. وگر جاوید بودی ملک مقصود

12. سلیمان دیو را خاتم ندادی

13. صبا هم دوزخی دانست ما را

14. وگرنه سوز ما را دم ندادی

15. ستد جان و جوانی داد ما را

16. چه می کردم، اگر آن هم ندادی

17. خلاصی دیدی ار خسرو ز زلفش

18. گره ها را ز گریه نم ندادی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* لبش می‌بوسم و در می‌کشم می
* به آب زندگانی برده‌ام پی
شعر کامل
حافظ
* نار چو بیمار تؤی خود بخور
* عرضه مکن بر دگران نار خویش
شعر کامل
ناصرخسرو
* قیامتم که به دیوان حشر پیش آرند
* میان آن همه تشویش در تو می‌نگرم
شعر کامل
سعدی