امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1937

1. گر به کمند زلف تو من نه چنین اسیرمی

2. کی به کمند ابرویت خسته زخم تیرمی

3. هست یقین چو مردنم، از غم دوریش مکش

4. باری اگر بمیرمی، در قدم تو میرمی

5. بودم اسیر کافران وقتی و در فراق تو

6. در هوسم که این زمان کاش همان اسیرمی

7. پند دهند کز بتان چشم ببند جان من

8. باز کشید تا مگر بند کسی پذیرمی

9. ترک سخن بگو که شدملک جهان از آن من

10. آه که تنگ در برت یک شب اگر بگیرمی

11. طعنه زنی که خسروا، ملک جهان ستانمی

12. گر به ولایت سخن مثل تو بی نظیرمی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ریزم ز مژه کوکب بی ماه رُخت شب ها
* تاریک شبی دارم با این همه کوکب ها
شعر کامل
جامی
* قفس تنگ فلک جای پر افشانی نیست
* یوسف نیست درین مصر که زندانی نیست
شعر کامل
صائب تبریزی
* به باده دست میالای کان همه خون است
* که قطره قطره چکیده ست از دل انگور
شعر کامل
ظهیر فاریابی