امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 224

1. هر که را در سر زلف صنمی دسترسی است

2. برود گر به سر ماه همان رشته بس است

3. هیچ کس نیست که او را به جهان دردی نیست

4. وانکه دردیش نباشد به جهان هیچ کس است

5. پخته شد در هوس دوست دلم بریانم

6. بجز این هر چه که پخت این دل بریان هوس است

7. گلرخا، روی تو آن را که در آمد در چشم

8. هر که را گل به دو چشم آیدش او هم چو خس است

9. عاشقان راست شب واپسی از روز حیات

10. زلف کز روی چو روزت قدری باز پس است

11. زلف تو در دلم آمد، نفسم بسته بماند

12. زار می گریم و چندین گر هم در نفس است

13. از لب خود شکری ده که ز حسرت خسرو

14. دست مالان و رخ آلوده به خون چون مگس است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ابر اگر آموزد از طبع تو رسم مردمی
* در زمین دیگر نرویاند بجز مردم گیا
شعر کامل
سلمان ساوجی
* تا درون آمد غمش، از سینه بیرون شد نفس
* نازم این مهمان که بیرون کرد صاحبخانه را
شعر کامل
فروغی بسطامی
* در کنج قفس چند کنی بال فشانی؟
* بس نیست ترا آنچه ز پرواز کشیدی؟
شعر کامل
صائب تبریزی