امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 247

1. صفتی ست آب حیوان، زدهان نوشخندت

2. اثری ست جان شیرین، ز لبان همچو قندت

3. به کدام سرو بینم که ز تو صبور باشم

4. که دراز ماند در دل هوس قد بلندت

5. به خزان هجر مردم، چه کمت شود که ما را

6. به غلط گلی شکفتی ز دهان نوشخندت

7. منم و هزار پیچش ز خیال زلف در دل

8. به کجا روم که جانم رهد از خم کمندت

9. به رهت فتاده مردم روشی نما به جولان

10. که چو مردنی ست باری به ته سم سمندت

11. ز تو دور چند سوزم به میان آتش غم

12. همه غیرتم ز عود و همه رشکم از سپندت

13. کن اشارتی چو شاهی که برند بند بندم

14. که ز لطف این سیاست برهم مگر ز بندت

15. بزن، ای رفیق، آتش که اثر نماندم تا

16. تو رهی ز مالش، من، من سوخته ز بندت

17. مپز این خیال خسرو که به عشق در نمانی

18. بود ار چه زاهل شهری شب و روز ریشخندت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* فروغ عاریت با نور ذاتی برنمی آید
* که روز ابرباشد از شب مهتاب روشنتر
شعر کامل
صائب تبریزی
* مشوی ای دیده نقش غم ز لوح سینه حافظ
* که زخم تیغ دلدار است و رنگ خون نخواهد شد
شعر کامل
حافظ
* هر کسی را نتوان گفت که صاحب نظرست
* عشقبازی دگر و نفس پرستی دگرست
شعر کامل
سعدی