امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 262

1. آمد آن یاری که در دل جای اوست

2. راحت جان صورت زیبای اوست

3. آشنایی تازه کرد این سرکه او

4. ز آشنایان قدیم پای اوست

5. یک قبا جانم که از تن رفته بود

6. دیدم آنگه در ته یک تای اوست

7. لذت خو کرده خود باز یافت

8. دل که بد خو کرده حلوای اوست

9. خارها بس نیش سختم می زنند

10. گر چه ناوک رسته خرمای اوست

11. بر دلم کوه و غم و دل بر قدش

12. وه چه بارست اینکه بر بالای اوست

13. خسروا، گر دل ستد، تو در بمان

14. گیتی آن داند که آن کالای اوست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* با وجود ناامیدی بسکه مشتاق توام
* مدّعی گر مژدۀ وصلم دهد باور کنم
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* گفتم بروی روشن تو روی برنهم
* گفتا که آب گل ببرد رنگ زعفران
شعر کامل
فرخی سیستانی
* بهر موئی از آن زلف پریشان
* دل جمعی پریشان می‌توان یافت
شعر کامل
خواجوی کرمانی