امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 268

1. شکرین لعل تو کان نمک است

2. گر چه شکر نه مکان نمک است

3. خود نمک از لب تو چاشنی است

4. وین سخن هم ز زبان نمک است

5. حسن بر لعل تو خط می آورد

6. زانکه او عامل کان نمک است

7. می گدازد لبت از بوسه زدن

8. چه توان کرد از آن نمک است

9. چشم من بین ز خیال لب تو

10. که شب و روز میان نمک است

11. می بیندیش ازین گریه من

12. آخر آن آب زیان نمک است

13. باری اندیشه خسرو می کن

14. که به حق جمله جهان نمک است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آن چه هر شب بگذرد از چرخ فریاد منست
* و آن چه آن مه را به خاطر نگذرد یاد منست
شعر کامل
محتشم کاشانی
* شکر خدا که مرد به ناکامی و ندید
* مرگ مرا که می‌طلبد از خدا رقیب
شعر کامل
هاتف اصفهانی
* مگر فلک ز شفق دست در حنا دارد
* که عقده ای نگشاید ز رشته کارم
شعر کامل
صائب تبریزی