امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 313

1. گر باغ پر شکوفه و گلزار خرم است

2. ما را چه سود، چون دل ما بسته غم است

3. چون باد صبح کرد غم آباد کاینات

4. بسیار جسته ایم، دلی شادمان کم است

5. جز سیل غم نبارد ازین سقف نیلگون

6. مسکین کسی که ساکن این سبز طارم است

7. جز خون دل مدام نباشد شراب او

8. هر جا یکی فقیر در اطراف عالم است

9. اهل تمیز خوار و حقیرند نزد خلق

10. جاهل به نزد خویش به غایت مسلم است

11. چشم طرب چگونه توان داشتن ز چرخ

12. کاین خیره گرد نیز ز اصحاب ماتم است

13. زابنای روزگار وفایی ندید کس

14. رحمت بر آن کسی که به ایشان نه همدم است

15. حقا که یک پیاله دردی و پای خم

16. خوشتر بسی ز جام و سراپرده جم است

17. خسرو، برو، به کنج قناعت قرار گیر

18. می نوش و سر متاب ز یاری که محرم است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ای صبح شب نشینان جانم به طاقت آمد
* از بس که دیر ماندی چون شام روزه داران
شعر کامل
سعدی
* باشد قدح همیشه ز افتادگی عزیز
* از سرکشی کنند نگونسار شیشه را
شعر کامل
صائب تبریزی
* بیایید بیایید که گلزار دمیده‌ست
* بیایید بیایید که دلدار رسیده‌ست
شعر کامل
مولوی