امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 315

1. از عشق اگر دلت چو کبابی به تابه ایست

2. دل باشد ار ز نرخ کبابت کبابه ایست

3. هر دل که در تنی به هوایی مقید است

4. دل نیست آن که شاهدی اندر نقابه ایست

5. ناخوش تر است بوی تو هر چند کز غرور

6. بر گلخنت ز مشک و ز عنبر گلابه ایست

7. ای آنکه آب خوش خوری از تشنگی فسق

8. باقی ز آبخورد تو بانگ شرابه ایست

9. وه وه که تا بلند کنی ز اطلس فلک

10. در پای آن بلند قدم پای تابه ایست

11. رهبر ز شوق گیر که جایی رسی، از آنک

12. دنیاست غول رهزن و عالم خرابه ایست

13. در زنده عیب زنده دلان نیست خود به نقص

14. در آب خضر، اگر چه گلش آفتابه ایست

15. از شیشه سپهر طلب می که در صفت

16. بر وی فرشته هم چو مگس بر قرابه ایست

17. خسرو کجات صورت معنی دهد جمال

18. ز آیینه دلی که سیه همچو تابه ایست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دم آخر که مررا عمر به سر می‌آید
* گر تو آیی به سرم عمر دگر می‌آید
شعر کامل
هلالی جغتایی
* با دوست کنج فقر بهشتست و بوستان
* بی دوست خاک بر سر جاه و توانگری
شعر کامل
سعدی
* کسی که روی تو دیدست حال من داند
* که هر که دل به تو پرداخت صبر نتواند
شعر کامل
سعدی