امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 358

1. این جفا کارییت که نو به نو است

2. مگر این جان کشته را درو است

3. چون ترا نیست نیم کنجد شرم

4. گفت من نزد تو به نیم جو است

5. چشم بر کشتنم گماشته ای

6. چه کنم گوش تو سخن شنو است

7. شد عنانم ز دست چه توان کرد؟

8. توسن صبر نیک تیز دو است

9. عقل با مرهمی فروخته شد

10. جان مسکین به یک نفس گرو است

11. سر به خاکت ببینم و پس ازین

12. زنده مانم بدانک عمر نو است

13. خسروا، لشکر خطش بدوید

14. دل نگهدار، وقت زاغ رو است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دوش ای پسر می خورده‌ای چشمت گواهی می‌دهد
* باری حریفی جو که او مستور دارد راز را
شعر کامل
سعدی
* این چه دامی است که از سنبل مشکین داری
* که به هر حلقهٔ آن صد دل مسکین داری
شعر کامل
فروغی بسطامی
* من گدا و تمنای وصل او هیهات
* مگر به خواب ببینم خیال منظر دوست
شعر کامل
حافظ