امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 369

1. هر که روی تو دید جان دانست

2. لب شیرینت، را همان دانست

3. حسن تو عالمی بخواهد سوخت

4. هم در آغاز می توان دانست

5. نرخ کردی به بوسه ای جانی

6. بنده بخرید و رایگان دانست

7. ذقنت چه نمود و دل به خیال

8. بوسه ای زد، مگر دهان دانست

9. دل ز هجر تو بس که تنگ آمد

10. مرگ را عمر جاودان دانست

11. دی به کویت تن ضعیف مرا

12. زاغ بربود و استخوان دانست

13. غمزه تو زبان کشید ز من

14. که مرا نیک بی زبانی دانست

15. کرد بر من دلت به نادانی

16. هر چه از جور بیکران دانست

17. پیش ازین غم نبود خسرو را

18. غم که دانست این زمان دانست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نازها زان نرگس مستانه‌اش باید کشید
* این دل شوریده تا آن جعد و کاکل بایدش
شعر کامل
حافظ
* به ادب با همه سر کن که دل شاه و گدا
* در ترازوی مکافات برابر باشد
شعر کامل
صائب تبریزی
* رنگین سخنان درسخن خویش نهادنند
* از نکهت خود نیست به هر حال جدا گل
شعر کامل
صائب تبریزی