امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 380

1. صد بلا افتاد و صد فتنه بخاست

2. عاشق بیچاره را عبرت کجاست

3. دی دل دیوانه ما گم شده ست

4. بر درش آن خون که بینی آشناست

5. زلف پستش کارفرمای اجل

6. چشم مستش چاشنی گیر بلاست

7. کافرا، محراب ابرو کج مکن

8. که به زاری چشم خلقی در دعاست

9. نرخ جانها سخت ارزان شد، بلی

10. عهد تست و روز بازار جفاست

11. با چنان بادی که خوبان داشتند

12. پیش تو از هیچ کس گردی نخاست

13. بیدلان را طعن رسوایی مزن

14. هیچ کس دانی که خود را بد نخواست

15. عاشق و رندست از تشویق تو

16. هر کجا گوشه نشین و پارساست

17. هر زمان گویی که حال دل بگوی

18. آن کسی را گوی، کو را دل بجاست

19. گفتی اندر سینه تنگ تو چیست؟

20. داغهای دوستان بی وفاست

21. خسروا، مشغول یاران شو به زود

22. کز برای شب همه غم پیش ماست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بر لعل لبت جان ز سر شرق فشاندن
* سهل است ولی زیره به کرمان نتوان برد
شعر کامل
کمال خجندی
* بیا و اشک مرا چاره کن که همچو حباب
* بروی آب بود منزلی که من دارم
شعر کامل
رهی معیری
* آه از آن نرگس جادو که چه بازی انگیخت
* آه از آن مست که با مردم هشیار چه کرد
شعر کامل
حافظ