امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 391

1. خنده هرگز دهنی همچو دهان تو نیافت

2. سخن ار آب نشد طعم زبان تو نیافت

3. دیده باریکی عالم همه موی اندر موی

4. دید، لیکن سر مویی چو میان تو نیافت

5. با چنین حسن و لطافت که تویی، دیده دهر

6. سوی که دید که آن را نگران تو نیافت

7. پسته کو تنگ دهان بود دهان بسته بماند

8. خویش را دید که هم سنگ دهان تو نیافت

9. به گه صبح چو گل خنده زنان می رفتی

10. باد هر چند که بشتافت نشان تو نیافت

11. گل به گلزار در از تابش خورشید بسوخت

12. زان که او سایه ای از سرو روان تو نیافت

13. پای خسرو خلش از خار جفا بار نداشت

14. تا سرش ریخته در پای عنان تو نیافت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پری رویی و مه پیکر سمن بویی و سیمین بر
* عجب کز حسن رویت در جهان غوغا نمی‌باشد
شعر کامل
سعدی
* همچو بوی گل که در آغوش گل از گل جداست
* هم برون از عالمی، هم در کنار عالمی
شعر کامل
صائب تبریزی
* شکایتی که ز زلف دراز اوست مرا
* به گفتن و به شنیدن نمی شود آخر
شعر کامل
صائب تبریزی