امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 395

1. با این جمال روی صنم دیدنم خطاست

2. کایینه مراد نه بهر جمال ماست

3. درویش بین به کلبه خود می برد هوس

4. زان شمع کش ملایکه پروانه ضیاست

5. عقل است و لاف صبر یکی پرده برفگن

6. تا بنگری که فایده عقل تا کجاست

7. چشمش برون کشم ز سرش آنکه بیندت

8. صدق است این مثل که گدا دشمن گداست

9. هر کس ز باد بوی تو جوید، من آن نیم

10. ما را همین بس است که این باد از آن هو است

11. رویم به قبله و دل گمره به سوی بت

12. باری چرا کنیم نمازی که نارواست

13. شبهای خویش روز کنم ز آه شب فروز

14. بد روز چون منی که بدین روز مبتلاست

15. ضایع مکن دعای خود، ای پارسای وقت

16. در حق بیدلی که نه در خورد این دعاست

17. خسرو، منال بهر دل گم شده به درد

18. کالاش کن ملال که درد تو آشناست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گویند سنگ لعل شود در مقام صبر
* آری شود ولیک به خون جگر شود
شعر کامل
حافظ
* قامتش را سرو گفتم سر کشید از من به خشم
* دوستان از راست می‌رنجد نگارم چون کنم
شعر کامل
حافظ
* آب حیوانش ز منقار بلاغت می‌چکد
* زاغ کلک من به نام ایزد چه عالی مشرب است
شعر کامل
حافظ