امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 412

1. ندانم تا چه باد است این که از گلزار می آید

2. کزو بوی خوش گیسوی آن دلدار می آید

3. بیا ساقی و پیش از مردنم می ده، که جان از تن

4. به استقبال خواهد شد که بوی یار می آید

5. مگر بیدار شد بختم که آن رویی که در خوابم

6. نبود امید، پیش دیده بیدار می آید

7. زباده خونبهای خویش می نوشم که باز از وی

8. مرا در سینه غمهای کهن در کار می آید

9. بلا گر بر سرم بسیار آید، زان نمی ترسم

10. بلا این است کاو اندر دلم بسیار می آید

11. چو تو با دیگرانی، مردن آسان شد مرا، زیرا

12. به جان دیگرانم زیستن دشوار می آید

13. به یاد پایت از مژگان همی روبد رهت خسرو

14. ندارد آگهی، ار دیده خود بر خار می آید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تو فرشته شوی ار جهد کنی از پی آنک
* برگ توتست که گشتست به تدریج اطلس
شعر کامل
سنایی
* آن که صد نامۀ ما خواند و جوابی ننوشت
* سطری از غیر نیامد که کتابی ننوشت
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* در قیامت می شود شیرین، زبان در کام ما
* تلخی بادام ما را شور محشر می برد
شعر کامل
صائب تبریزی