امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 426

1. نه از نقاش چین هرگز چنین صورتگری آمد

2. نه این ناز و کرشمه از بتان آزری آمد

3. مکن ناز و مکش ما را مسلمانی ست این آخر؟

4. اگر عاشق شدم جایی، چه کردم کافری آمد

5. چو بیهوش خیالم دید، شب می گفت همسایه

6. که امشب باز آن دیوانه ما را پری آمد

7. چه شد کام روز آب چشم من بی خواست می آید

8. دگرگون می شود این دل، مگر آن لشکری آمد؟

9. ز خوبان داغها دارم برین دل، وای مسکینی

10. که با این دشمنان دوست رویش داوری آمد

11. غلام عشق شو، خسرو، به زیر تیغ گردن نه

12. حدیث عقل را مشنو که کارش سرسری آمد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ای جوان سروقد گویی ببر
* پیش از آن کز قامتت چوگان کنند
شعر کامل
حافظ
* آتشین خوی مرا پاس دل من نیست نیست
* برق عالم سوز را پروای خرمن نیست نیست
شعر کامل
رهی معیری
* گهی زلفش پریشان می‌کند یک دشت سنبل را
* گهی رخسارش آتش می‌زند یک باغ نسرین را
شعر کامل
فروغی بسطامی