امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 449

1. مه روزه رسید و آفتابم روزه می دارد

2. چه سود از روزه کز گرمی جهانی را بیازارد

3. به دندان روزه را رخنه کند، پس از لب شیرین

4. لبالب رخنه های روزه زان شکر به بار آرد

5. دهانش را که بوی مشک می آید گه روزه

6. ازان خط است کز پیراهن لب مشک می کارد

7. به شب هم فرض شد بر عاشقان کوی او روزه

8. که هر کان روی چون مه دید شب را روز پندارد

9. نگارا، روزه چندم قضا شد در ره هجرت

10. مپوشان روی تا جانم قضای روزه بگذارد

11. هلالی گشتم از روزه کمند زلف را بفگن

12. که تا خورشید بربندد، ازان بالا فرود آرد

13. مرا صوم وصال است از تو و کافر کند خلقم

14. که ابرویت نمازی در دو محرابم فرود آرد

15. به روزه مؤمنان رغبت کنند حلوا به شیرینی

16. به کویت زان رسد خسرو که آنجا شهد می بارد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ما ازین هستی ده روزه به جان آمده ایم
* وای بر خضر که زندانی عمر ابدست
شعر کامل
صائب تبریزی
* سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز
* مرده آنست که نامش به نکویی نبرند
شعر کامل
سعدی
* آنکه پای از سر نخوت ننهادی بر خاک
* عاقبت خاک شد و خلق به او می‌گذرند
شعر کامل
سعدی