امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 523

1. دل نیست که در وی غم دلدار نگنجد

2. سندان بود آن دل که در او یار نگنجد

3. در دل چو بود عشق، نگنجد خرد و عقل

4. در مجلس خاص ملک اغیار نگنجد

5. آن را سخن عشق رسد کو به دل از دوست

6. صد تیر بلا گنجد و آزار نگنجد

7. جانا، به دل تنگ من اندوه تو بسیار

8. در گنجد و صبر اندک و بسیار نگنجد

9. گفتی که غم دیده و دل خور، مگری زار

10. خویشی دل و دیده درین کار نگنجد

11. گر حسن فروشی به دگر جلوه برون آی

12. تا در همه بازار خریدار نگنجد

13. خواهیم که نقلی ز دهان تو بخواهیم

14. بیهوده چه گوییم، چو گفتار نگنجد

15. دیوار و درت در دل من خانه گرفتند

16. هر چند که در دل در و دیوار نگنجد

17. کوشد که رهد خسرو بیدل ز غمت، لیک

18. با حکم قضا حیله و هنجار نگنجد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عتاب و لطف ز ابروی گلرخان پیداست
* صفای هر چمن از روی باغبان پیداست
شعر کامل
صائب تبریزی
* چه فتنه بود که مشاطه قضا انگیخت
* که کرد نرگس مستش سیه به سرمه ناز
شعر کامل
حافظ
* از متاع عاریت بر خود دکانی چیده ام
* وام خود خواهد ز من هر دم طلبکاری جدا
شعر کامل
صائب تبریزی