امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 566

1. مهی چون او به دست من نیفتد

2. وگر افتد، چنین روشن نیفتد

3. نمی دانم چه سر دارد، که تیغش

4. مرا خود هرگز از گردن نیفتد

5. ز بخت خود پریشانم که یک شب

6. سر زلفش به دست من نیفتد

7. نبیند کس دگر گل را شکفته

8. اگر بوی تو در گلشن نیفتد

9. تو ناوک می زنی از غمزه و من

10. برو لرزان که بر دشمن نیفتد

11. مرو دامن کشان تا گرد غیری

12. ز خاک ره بر آن دشمن نیفتد

13. چو خسرو از توام، ای چشم روشن

14. نظر بر هیچ سیمین تن نیفتد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ملامتم نکند هر که معرفت دارد
* که عشق می‌بستاند ز دست عقل زمام
شعر کامل
سعدی
* هیچ نخلی همچو رز در بوستان چالاک نیست
* هیچ دستی در جهان بالای دست تاک نیست
شعر کامل
صائب تبریزی
* زر از بهای می اکنون چو گل دریغ مدار
* که عقل کل به صدت عیب متهم دارد
شعر کامل
حافظ