امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 626

1. هر که دمی به یاد آن دلبر مه لقا زند

2. شاه پیاده بر درش آید و مرحبا زند

3. در همه عمر یک نفس روی نتابم از درش

4. گر دو هزار مدعی طعنه ام از قفا زند

5. بر گل تازه رنگ و بو برگ و نوا اگر نبود

6. لاف محبت از چه رو بلبل خوش نوازند

7. همنفسی ز کوی او غیر صبا ندیده ام

8. کو نفسی به پیشم از رهگذر صفا زند

9. ناله زار شد روان جانب دوست، ای صبا

10. زود رسان که حلقه ای بر در آشنا زند

11. سیل سرشک و خون دل چند بود روا، بگو

12. تا که ز روی مردمی دیده به روی ما زند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز پرده کاش برون آمدی چو قطره اشک
* که بر دو دیده ما حکم او روان بودی
شعر کامل
حافظ
* ز گوش پنبه برون آرو داد خلق بده
* و گر تو میندهی داد روز دادی هست
شعر کامل
سعدی
* دور گردان را به احسان یاد کردن همت است
* ورنه هر نخلی به پای خود ثمر می افکند
شعر کامل
صائب تبریزی