امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 648

1. شهسوارانی که فتح قلعه دین کرده اند

2. التماس همت از دلهای مسکین کرده اند

3. پاکبازان سر کوی خرابات فنا

4. در مقام سرفرازی خشت بالین کرده اند

5. سنگسار لعنت جاوید مر ابلیس را

6. از برای کوری چشمان خودبین کرده اند

7. آهوی چین را جگر در نافه سودا بسوخت

8. تا حدیث سنبل زلف تو در چین کرده اند

9. جلوه فرهاد بین کز غیرت آن خسروان

10. نام خود نقش نگین لعل شیرین کرده اند

11. حلقه زلف تو دارد هر شبی در گوش دل

12. گر چه او را حلقه ای از ماه و پروین کرده اند

13. زاهدان تسبیح می خوانند و خسرو نام دوست

14. ذکر هر کس آنچنان باشد که تلقین کرده اند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* همدم خود شو که حبیب خودی
* چاره خود کن که طبیب خودی
شعر کامل
رهی معیری
* ما ازین هستی ده روزه به جان آمده ایم
* وای بر خضر که زندانی عمر ابدست
شعر کامل
صائب تبریزی
* ای آشنا که گریه کنان پند می دهی
* آب از برون مریز که آتش به جان گرفت
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی