امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 680

1. از سر کو آن پری چون ناگهان پیدا شود

2. جای آن باشد که مردم در میان شیدا شود

3. من چنین دانم که باشد نسخه ای از روی او

4. صورتی از آینه خورشید اگر پیدا شود

5. ماه رویا، کی رسد در آفتاب روی تو

6. شمع را هر چند سر تا آسمان بالا شود

7. از تو دل چون آبله خون گشت در دنبال تو

8. اشک را از بس دویدن آبله برپا شود

9. من به تنهایی همی گریم، اگر پیدا کنی

10. هر دری کز چشم من بیرون فتد، درها شود

11. سبزه تر برکشیدی زان رخ چون آفتاب

12. راز من چون سبزه می ترسم که در صحرا شود

13. می خلد بر جان من آن خط که بر لب می کشی

14. مارکی شیرین شود با آنکه در خرما شود

15. خسرو، از بهر تو اندر دیده خود جای ساخت

16. چشم می دارد که در کوی وصالش جا شود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* صد نیک به یک بد نتوان کرد فراموش
* گر خار بر اندیشی خرما نتوان خورد
شعر کامل
ابوسعید ابوالخیر
* ای غم اگر مو شوی پیش منت بار نیست
* پر شکرست این مقام هیچ تو را کار نیست
شعر کامل
مولوی
* خرد زان طیره گشت الحق مرا گفتا که با من هم
* به گز مهتاب پیمایی به گل خورشیداندایی
شعر کامل
انوری