امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 818

1. ما را ز کوی جانان عزم سفر نباشد

2. بی عمر زندگانی کس را بسر نباشد

3. وصف دهان شیرین می گویم و ندانم

4. در وصف او چه گویم کان مختصر نباشد

5. زلف ترا به هر سو باد افگند ازان رو

6. تا بار خسته دلها بر یک دگر نباشد

7. وصل تو بی رقیبان هرگز نشد میسر

8. بی خار و خس کسی را گل در نظر نباشد

9. بر آه دردمندان خود را سپر نسازی

10. کاین تیر پر بلا را سهم از سپر نباشد

11. بر آستان شاهی درویش بی نوا را

12. غیر از در گدایی راه دگر نباشد

13. با تو کجا رساند قاصد سلام خسرو؟

14. جایی که محرم آنجا باد سحر نباشد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* زهی جماعت کوته نظر که سرو سهی را
* گمان برند که چون قد دلربای تو باشد
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* ای شب آشفته برو وی غم ناگفته برو
* ای خرد خفته برو دولت بیدار بیا
شعر کامل
مولوی
* هر که با منطق خواجو کند اظهار سخن
* در به دریا برد و زیره به کرمان آرد
شعر کامل
خواجوی کرمانی