امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 945

1. صبا ز زلف تو بویی به عاشقان آورد

2. نسیم آن به تن رفته باز جان آورد

3. هزار جان سزد از مژده، گربه باد دهند

4. که نزد دلشدگان بوی دلستان آورد

5. خبر ز چین سر زلف مشکبوی تو داد

6. صبا چو از دل گم گشته ام نشان آورد

7. اگر نه جان عزیزی، چرا دمی بی تو؟

8. به کام دل نفسی برنمی توان آورد

9. دلم ز لطف تو رمزی به گوش تو می گفت

10. ز شوق اشک چم آب در دهان آورد

11. هزار بوسه لبم زد ز شوق بر دهنم

12. ازان که نام دهان تو بر دهان آورد

13. به شست هجر تو بر جان بیقرارم زد

14. هر آن خدنگ که ایام در کمان آورد

15. کسی به قربت تو دست یافت چون خسرو

16. که روی سوی تو و پشت بر جهان آورد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چون صدف هرکس که دندان بر سر دندان نهد
* سینه اش بی گفتگو گنجینه دریا شود
شعر کامل
صائب تبریزی
* شراب اگر نبود، آتشم به ساغر کن
* گدای میکده را شعله در کدو کافی ست
شعر کامل
حزین لاهیجی
* ثمر در پای خود افشاندن از هر نخل می آید
* خوشانخلی که فیض خود به جای دور می بارد
شعر کامل
صائب تبریزی