امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 957

1. سبزه ها نو دمید و یار نیامد

2. تازه شد باغ و آن نگار نیامد

3. نوبهار آمد و حریف شرابم

4. به تماشای نوبهار نیامد

5. چشم من جویبار گشت ز گریه

6. سرو من سوی جویبار نیامد

7. آمد آن گل که باز رفت ز بستان

8. وه که آن آشنای یار نیامد

9. عمر بگذشت و زان مسافر بدخو

10. یک سلامی به یادگار نیامد

11. خوبرویان بسی بدیدم، لیک

12. دل گمگشته برقرار نیامد

13. با چنین آه و اشک، چو باران

14. شاخ امید من به یار نیامد

15. آن صبوری که تکیه داشت بر او دل

16. در چنین وقت هیچ کار نیامد

17. خون دل خوردم و بسوختم، آری

18. بر کس آن باده خوشگوار نیامد

19. آنچه از غم گذشت بر دل خسرو

20. هر کرا گفتم استوار نیامد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* در زلف تو دادند نگارا خبر دل
* معذورم اگر آمده‌ام بر اثر دل
شعر کامل
سنایی
* مخدوم شمس دین است تبریز رشک چین است
* اندر بهار حسنش شاخ و شجر به رقص آ
شعر کامل
مولوی
* ملامتم نکند هر که معرفت دارد
* که عشق می‌بستاند ز دست عقل زمام
شعر کامل
سعدی