امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 983

1. دیده با تو چو هم نظر گردد

2. ناوک فتنه را سپر گردد

3. هر که از درد عشق بی خبر است

4. چون ترا دید با خبر گردد

5. زلف روزی که بر رخت گذرد

6. سایه از چاشت بیشتر گردد

7. تا خیالت درون خانه بود

8. صبر می کن، برون در گردد

9. کیمیایی ست آتش عشقت

10. که ازان روی بنده زر گردد

11. قصه من دراز شد ز غمت

12. ور بگویم، درازتر گردد

13. می خورم غم به یادت، اما زهر

14. کی به یاد شکرشکر گردد

15. من ز برگشتن تو می میرم

16. زان نمیرم که عمر برگردد

17. خسرو از کاهش تو شد نی خشک

18. بوسه ای ده که نیشکر گردد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عود جان در مجمر دل می نهم بر آتشی
* گرمی دلسوز عاشق از قرنفل خوشتر است
شعر کامل
شاه نعمت‌الله ولی
* فکر شنبه تلخ دارد جمعه اطفال را
* عشرت امروز بی اندیشه فرداخوش است
شعر کامل
صائب تبریزی
* پیش از آن کاندر جهان باغ و می و انگور بود
* از شراب لایزالی جان ما مخمور بود
شعر کامل
مولوی