انوری_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 122

1. هرکرا عشقت به هم برمی‌زند

2. عاقبت چون حلقه بر در می‌زند

3. طالعی داری که از دست غمت

4. هرکرا دستیست بر سر می‌زند

5. در هوای تو ملک پر بفکند

6. این‌چنین کت حسن بر در می‌زند

7. من کیم کز عشق تو بر سر زنم

8. بر سر از عشق تو سنجر می‌زند

9. عشق را در سر مکن جور و جفا

10. عشق با ما خود برابر می‌زند

11. رای وصلت خواستم زو هجر گفت

12. این حریف این نقش کمتر می‌زند

13. درد هجرانت گرم اشکی دهد

14. عشق صدبارم به سر بر می‌زند

15. این نه بس کز عیش تلخ من لبت

16. خندهٔ شیرین چو شکر می‌زند

17. تیر غمزه‌ت را بگو آهسته‌تر

18. گرنه اندر روی کافر می‌زند

19. تو نشسته فارغ اندر گوشه‌ای

20. وین دعاگو حلقه بر در می‌زند

21. عاشقی هرگز مباد اندر جهان

22. عاشقی با کافری بر می‌زند

23. از تو خوبی چون سخن از انوری

24. هر زمانی لاف دیگر می‌زند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از مشرق بناگوش خندید صبح پیری
* ما تیره روزگاران در سیر ماهتابیم
شعر کامل
صائب تبریزی
* عشق آمد و عقل همچو بادی
* رفت از بر من هزار فرسنگ
شعر کامل
سعدی
* از زلف دهد بنفشه را تاب
* وز چهره گل شکفته را آب
شعر کامل
نظامی