انوری_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 149

1. آنرا که غمت ز در درآید

2. مقصود دو عالمش برآید

3. در پای تو هرکه کشته گردد

4. از کل زمانه بر سر آید

5. با رنج تو راحت دو عالم

6. در چشم همی محقر آید

7. خود گر سخن از وصال گویی

8. کان کیست که در برابر آید

9. کس نیست که بر بساط عشقت

10. از صف نعال برتر آید

11. ماییم و سری و اندکی زر

12. تا عشق ترا چه درخور آید

13. پس با همه دل بگفته کای مرد

14. هرچه آید بر سر و زر آید

15. گر در همه عمر گویم ای وصل

16. هجرانت ز بام و در درآید

17. زان تا ز تو برنیایدم کام

18. کار دو جهان به هم برآید

19. تسلیم کن انوری که این نقش

20. هربار به شکل دیگر آید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دامن دوست به دست آر و ز دشمن بگسل
* مرد یزدان شو و فارغ گذر از اهرمنان
شعر کامل
حافظ
* جای آن است که خون موج زند در دل لعل
* زین تغابن که خزف می‌شکند بازارش
شعر کامل
حافظ
* جذبه عاشق اثر در سنگ خارا می کند
* کوهکن معشوق خود از سنگ پیدا می کند
شعر کامل
صائب تبریزی