انوری_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 157

1. ز عهد تو بوی وفا می‌نیاید

2. که از خوی تو جز جفا می‌نیاید

3. جهانیست حسنت که جز تخم فتنه

4. بر آن آب و خاک و هوا می‌نیاید

5. مگر بر کجا آمد آسیب هجرت

6. نشان ده بگو بر کجا می‌نیاید

7. چنان دست بر خون روان کرد چشمت

8. که یک تیر غمزه‌اش خطا می‌نیاید

9. بنامیزد از دوستان زمانه

10. یکی با یکی آشنا می‌نیاید

11. از این پس وفا رسم هرگز میا گو

12. چو در نوبت عشق ما می‌نیاید

13. خوش آن کم تو گویی برو از پی تو

14. کسی می‌نیاید چرا می‌نیاید

15. غم تو کس تست و هرگز نبینی

16. که پی در پیم در قفا می‌نیاید

17. بساز انوری با بلا کز حوادث

18. بر آزادگان جز بلا می‌نیاید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* قلم نشانهٔ عقل است و تیغ مایهٔ جور
* یکی چو حنظل تلخ و یکی چو شهد شهی
شعر کامل
ناصرخسرو
* قرب نیکان را نمی باشد سرایت در بدان
* کز شکر شیرین نگردد چون بود بادام تلخ
شعر کامل
صائب تبریزی
* ز دریا به دریا همی مرد بود
* رخ ماه و خورشید پر گرد بود
شعر کامل
فردوسی