انوری_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 71

1. دلبر هنوز ما را از خود نمی‌شمارد

2. با او چه کرد شاید با او که گفت یارد

3. جانم فدای زلفش تا خون او بریزد

4. عمرم هلاک چشمش تا گرد از او برآرد

5. جان را چه قیمت آرد گر در غمش نسوزد

6. دل را محل چه باشد گر درد او ندارد

7. گیتی بسی نماند گر چهره باز گیرد

8. زنده کسی نماند گر غمزه برگمارد

9. آوازهٔ جمالش دلها همی نوازد

10. لیکن بر وصالش کس را نمی‌گذارد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* روز و شب را همچو خود مجنون کنم
* روز و شب را کی گذارم روز و شب
شعر کامل
مولوی
* خود را چو برگ کاه سبک کن ز هر چه هست
* آنگه کمند جاذبه کهربا ببین
شعر کامل
صائب تبریزی
* تا مگر یک نفسم بوی تو آرد دم صبح
* همه شب منتظر مرغ سحرخوان بودم
شعر کامل
سعدی