انوری_دیوانمقطع ها (فهرست)

شمارهٔ 148 - عمادالدین پیروزشاه وقتی به خانهٔ حکیم به عیادت آمده بود انوری در شکر آن گفته

1. ای خداوندی که بنای جهان یعنی خدای

2. گوهر پاک ترا اصل نکوکاری نهاد

3. آستان ساحت جاه ترا چون برکشید

4. عقل کل هم پای بر خاکش بدشواری نهاد

5. فتنه را خواب ضروری دیده از گیتی بدوخت

6. چون قضا در دیدهٔ بخت تو بیداری نهاد

7. دی حیات تو نهادستی مرا در تن چنانک

8. بالله ار در خاک هرگز ابر آذاری نهاد

9. عذر آن اقدام چون خواهم که خاکش را سپهر

10. سرمهٔ چشم خداوندی و جباری نهاد

11. شاد باش ای مصطفی سیرت که خلق شاملت

12. بی‌تکلف بر تکبر داغ بیزاری نهاد

13. از شرف در عرض من عرقی نهادستی چنانک

14. مصطفی در نسل بوایوب انصاری نهاد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سر ز مستی برنگیرد تا به صبح روز حشر
* هر که چون من در ازل یک جرعه خورد از جام دوست
شعر کامل
حافظ
* کسی که روی تو دیدست حال من داند
* که هر که دل به تو پرداخت صبر نتواند
شعر کامل
سعدی
* یا رهگذر مورچگان است به ‌گلبرک
* یا بر سمن تازه بنفشه بدمیدست
شعر کامل
امیر معزی