انوری_دیوانمقطع ها (فهرست)

شمارهٔ 308 - در شکایت از ممدوح خویش حمیدالدین

1. دراز گشت حدیث درازدستی ما

2. سپید گشت به یک ره سپیدکاری برف

3. زمین و آب دو فعلند پر منافع سخت

4. هوا و آب دو بحرند پر عفونت ژرف

5. فغان من همه زین عیش تلخ و روی ترش

6. چنانکه قلیه افعی خوری بریق ترف

7. فغان من ز خداوند من حمیدالدین

8. که از وجود من او را فراغتیست شگرف

9. در این چنین مه و موسم که درع ماهی را

10. ز زور لرزهٔ دریا نه قبه ماند و نه ظرف

11. به صد هزار تکلف به خدمتش بردم

12. قصیده‌ای که نه نقدش عیار یافت نه صرف

13. ز عرض کردن و ناکردنش چنان که کنند

14. خبر نکرد مرا بعد هفته‌ای به دو حرف


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هرکس زخوان قسمت خود رزق می خورد
* از کم بضاعتی خجل ازمیهمان مباش
شعر کامل
صائب تبریزی
* من آن شکل صنوبر را ز باغ دیده برکندم
* که هر گل کز غمش بشکفت محنت بار می‌آورد
شعر کامل
حافظ
* مگر آدمی نبودی که اسیر دیو ماندی
* که فرشته ره ندارد به مقام آدمیت
شعر کامل
سعدی