قسمت پنجم-غزل
1. تیری، ای دوست، برکش از ترکش
2. پس به آبروی چون کمان درکش
3. هان! دلم گر نشانه میخواهی
4. زدن از توست و از من آهی خوش
5. کی ز تیرت الم رسد؟ که مرا
6. دیده در حیرت است و دل در غش
7. یابم از دیدن تو آب حیات
8. ور بسوزانیم تو در آتش
9. خواه نوش است و خواه زهرآلود
10. شربت از دست دوست خوش درکش
11. ور دهد غیر شربت نوشت
12. نیش دان و به خاک ریز و مچش
13. به عراقی مگو: بیا بر من
14. خویشتن را بگوی، ای دلکش
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده